مسئله را دریاب
ساعت 9 صبح امتحان دارید. فاصله خانه تا دانشگاه مسیری 2 ساعته است. ساعت 7 و 40 دقیقا است و شما خواب ماندهاید...
باشتاب هرچه تمامتر که هیچ نشانی از کوچکترین تفکری نیست با تماس میخواهید که ماشینی به مقصد دانشگاه برایتان بفرستند. هنوز آبی هم به صورتتان نزدهاید و با چشمانی بسته سوار ماشین میشوید شدت استرس همه مطالب را از ذهنتان پرانده. هنوز خیلی دوره نشدهاید که در ابتدای اتوبان در ترافیک میمانید. خوب طبیعی است امروز شنبه است و اول صبح، از اتوبان چه انتظاری دارید.
قلبتان نمیزند و خون به مغزهتان نمیرسد. بی آنکه اندیشه یاریتان دهد از راننده میخواهید که در قبال پرداخت کل هزینه شما را به نزدیکترین ایستگاه مترو برساند غافل از اینکه از این ایستگاه شما مجبورید 2 بار خط عوض کنید تا به مقصد برسید.
خوب تا اینجا شما 2 خطا داشتهاید و تقریباً جانتان را از دست دادهاید. فقط یک خطای دیگر شما را گیمآور خواهد کرد...
پلان ماجرا:
میشود در عرض چند ثانیه و با آرامش به راهکارها اندیشید. اول از همه باید صورت مسئله مطرح شود. مسئله رسیدن به موقع برای امتحان است. پس بهتر است سریعاً با یکی دوستانتان تماس بگیرید و از او بخواهید تا با دوستان دیگرتان هماهنگ شوند و قبل از ورود شما برگهها را ندهند.
بعد مسیرها را بررسی کنید. مسئله رفتن نیست بلکه به موقع رسیدن است با مترو که همیشه میروید 2 ساعت راه است. با تاکسی دربست هم قطعاً این وقت روز در ترافیک میمانید. با موتور هم به دلیل پاره ای مسائل نمیشود (البته اگر خانم باشید این پارهای از مسائل جدیتر میشوند.) خوب شاید بتوانید تا ایستگاه مترو همیشگی را با آژانس بروید و بعد هم دوباره در بخشی از مسیر از تاکسی استفاده کنید.
زمانی می¬شود به نتیجه درست رسید که مسئله را دانست. مدرسه که میرفتیم وقتی قرار بود برای اولین بار حل مسئله را به ما یاد بدهند میگفتند اطلاعاتی را که مسئله به شما داده در گوشهای بنویسید و در گوشهای دیگر بنویسید مسئله از شما چه خواسته است. این اولین قدم برای حل مسئله بود و هست...
در همه موارد اگر بدانیم مسئله چیست و راهحلهای ممکن را دریابیم؛ بهترین تصمیم را خواهیم گرفت.