سکوت بهترین حاضر جوابی است
مهارت زندگی یکی از حلقههای مفقوده نظام تربیتی ماست. بسیاری از مشکلات روانی یا اختلالات رفتاری با آموزش مهارت زندگی در مسیر اصلاح و بهبودی میافتد. یکی از مهارتهای زندگی مهارت گفتگوست و یکی از مواردی که توانایی فرد در گفتگو را آشکار میکند وقتی است که بر سر یک مساله چالش برانگیز با کسی وارد گفتگو شده است. مثلا با شریک خود اختلاف پیدا کرده و میانشان شکرآب شده است و حال میخواهند بنشینند و سنگهایشان را وا بکنند. پیش از شروع چنین جلسهای شاید از یکی دو روز قبل استرس میگیریم و مدام ذهنمان در فعالیت است تا پیشبینی کنیم که طرف چه میگوید و ما باید چه جوابی را آماده در آستین داشته باشیم. احیاناً چون مساله، مساله اتلاف و دعواست، اعصابمان از قبل خرد است و وقتی پای میز مذاکره مینشینیم، آمادهایم که یک جرقه بخورد و منفجر شویم. من دقت کردهام و پس از این گونه مذاکرات، آدمها به حاضر جوابی خودشان مینازند. و مینشینند به تعریف کردن که او چه گفت و من چه توی کاسهاش گذاشتم. این حاضرجوابی که شرط مهارت در این گونه مذاکرات تلقی میشود احیانا کار را خرابتر میکند. یعنی مذاکرهای که قرار بوده دو طرف طی آن به نتیجهای برسند و اختلافشان برطرف شود و به اصلاح، کار راه بیفتد با حاضر جوابیها و رفت و برگشتها که هر بار تیزتر و گزندهتر و آتش زنندهترند، خودش بهانه یک دعوای جدید میشود. قرار بوده کدورتهای قبلی را برطرف کند، خودش کدورتی روی کدورت بار میکند. گاهی وقتها اصلاً بین دو طرف، کدورتی نیست و یکی از دو طرف مثلاً در مهمان خانوادگی از دهنش در میرود و به شوخی چیزی میگوید که کمی نیشدار است؛ او قصد آزار نداشته ولی تو که مخاطب شوخی بودهای، این نیشدار بودن سخن را به خود میگیری و تاب نمیآوری و هماندم دو تا میگذاری و فی المجلس جواب میدهی و حالااین اوست که یکه میخورد و گارد میگیرد و همین چرخه باطل آب را تیره و تیرهتر میکند.
یکی از راههای کنترل این گونه حاضرجوابی ها، این است که بدانیم ریشه بسیاری از حاضرجوابیها خشمی است که در لحظه داریم و اگر خالی کردن این خشم را لااقل برای چند دقیقه و نه بیشتر به تاخیر بیندازیم و سپس فکر کنیم که حالا باید جواب بدهیم یا نه، چه بسا ازجواب دادن منصرف شویم. چون در لحظه خشم عقل آدم درست کار نمیکند و بلکه می شود گفت در اکثر موارد این حکم صادق است که سکوت بهترین جواب است.