چشم آینه دل است
اگر بخواهی همهجا باشی و به وسعت لحظهها باشی؛ یا نه حتی اگر بخواهی باشی و در خاطرهها بمانی، باید مهربانی را بیاموزی و مهربان باشی. مهربانی یعنی محبت، لبخند، احترام، گذشت .آنهم از نوع حقیقی. حقیقی یعنی چشمانت محبت کند، چشمانت بخندد، چشمانت احترام بگذارد و چشمانت گذشت کند و این مرتبه، مرتبه صداقت و راستی است.
میگویند باورگذشتگان بر آن بود که چشم دریچه روح است. از آن رو بود که مردمان قومی، مجسمههایشان را با چشمانی درشت میساختند. آنقدر بزرگ که غیرطبیعی مينمود. ولی آنها میدانستند هرچیزی به چشم برسد حقیقی است، از صافی گذشته و تظاهر و تفاخر ندارد، حقیقی است و بیریا.
و خوب میدانیم که چشمدروغگو نیست. چشم حقیقت را ميبیند و تنها راه فرار از حقیقت آن است که چشمانت را به روی آن ببندی. اگرنه وظیفه چشم دیدن است، دیدن حقیقی...
چشمانت را نمیتوانی وادار کنی چیزی بگوید که باور ندارد، که واقعی نیست. پس از روحت شروع کن. از آنجا که چشمه است و باید پاک باشد و بجوشد، پاک بجوشد. از آنجا که شروع کنی، غلغلهای آنچه میجوشد پاک است و پاککننده. ناصافیها را میبرد و ناپاکیها را میشوید.
پس مهربانی را باید از چشمه شروع کرد و به چشم رساند. آن زمان است که نیات ما در باور میگنجد، در عمل کارآمد میشود و هیچ شبهای ندارد.