نوبت خودت، تاس بریز!
اساس بازی منچ، بر تاس ریختن است. هر عددی را که تاس نشان بدهد شانس فرد برای جلو رفتن در صفحه بازی است. وقتی منچبازی میکنیم حالا چه فردی چه گروهی، گاهی اوقات دنبال عدد شش هستیم تا هم جایزه داشته باشد و هم بشود مهرهای را کاشت. گاهی هم به دنبال یک سری اعداد خاص هستیم تا مهره درون خانه خودش قرار بگیرد یا مهره حریف را بزند. تاس ریختن زمانی به سود ماست که در نوبت بازی خودمان آن را بیاندازیم، وگرنه زمانی که نوبت بازی دیگران است هر چقدر هم که تاس را بیاندازیم و تمام آمار و احتمالات پاس شده را مرور کنیم، گرهای از بازی به سود ما باز نخواهد کرد.
اگر صفحه کوچک منچ را تعمیم بدهیم به زندگی، میشود گفت هر فرد باید انرژی و توان خودش را تنها در مکانها و زمانهایی که مختص به او و اثر بخش است صرف کند. مثل خیلی از کارهایی که اولویت اول را برای ما دارند و اما به کارهای اولویت دست چندم رسیدگی کردیم. بعد از اینکه اولویت اولها ضرورت انجام پیدا کردند و ما لزوم صرف کردن توان را در زمان مناسب را درک کردیم. فهمیدیم که نوبت بازی ما همان لحظههایی بود که از دست رفت و توان ما در زمانی غیر از نوبتمان به هدر رفت.
خیلی از ما فکر میکنیم در زمین بازی زندگی خوب هم بازی میکنیم، غافل از آن که تنها در زمانی تاس میریزیم که نوبت ما نیست.