استفاده ابزاری از شوخی
بعضی آدمها شوخاند و بعضیشان جدی؛ اما حتی همان آدمهای جدی هم گاهی شوخی میکنند. شوخی کردن یک کار کاملا طبیعی است و شاید بتوان خوب شوخی کردن و توانایی برای شوخی مناسب را یک هنر دانست که کجا، چه وقت و در چه شرایطی باید شوخی کرد و چه نوع شوخیای کرد.
شوخی کردن برای چیست؟ برای شاد بودن؟ برای شاد کردن؟ برای تعمیق رفاقتها و دوستیها؟ بله. ممکن است. برای اینها و بسیاری هدفهای دیگر مثل گفتن حرف حق. اما برخی از انسانها برای هدفی دیگر شوخی میکنند. برای هدفی که شاید بتوان گفت زشت، زننده و ناراحت کننده است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد؛ کسی نمیتواند دلخوری و ناراحتیاش را مستقیسم بگوید و متوسل به شوخی و نیش و کنایه میشود و از «شوخی» استفاده ابزاری میکند.
حرف جدیمان را با بستهبندی شوخی تحویل طرف مقابلمان میدهیم و فکر میکنیم چقدر راهحل هوشمندانهای یافتهایم. کار آنجا ناراحت کنندهتر میشود که ما دلخوریها و ناراحتیهایمان از عزیزانمان را که بسیار هم برایمان جدی و مهم است، در پناه شوخی به آنها بگوییم و انتظار داشته باشیم همه چیز درست شود.
بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهایم که «پشت هر شوخیای حرف جدیای هست». و این ضربالمثل در مواردی تنها پوششی است برای مخفی شدن پشت ترس. همانطور که از هیچ فرهنگ و دین و انسانی نباید استفاده ابزاری کرد، از «شوخی» هم نباید استفاده ابزاری کرد. شاید بیرحمی باشد اما تنها کسانی پشت شوخی سنگر میگیرند که چنان ضعیف و ناتوان باشند که نتوانند حرفش را جدی بزنند. تنها کسانی میتوانند شوخی کنند و شوخی کردنشان زیبا و خواستنی است، که برای شادی و صمیمیت و زندگی و گفتن حرف حقی برای آموزش نکته درستی شوخی کنند، نه برای فرار از موقعیت و قضاوت شدن و رو در رو شدن با مسائل.