انقدر غرق در خودمانیم که نمی‌توان به فضا فکر کرد

انقدر غرق در خودمانیم که نمی‌توان به فضا فکر کرد

در هر صورت بین یک آیینه‌ آرایشی و یک تلسکوپ قابل استفاده تفاوت قابل ملاحظه‌ای وجود دارد.    
نویسنده: یوستین گردر
تاریخ انتشار:
76 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

چند تا از دخترهای کلاس مرا «مینی اینشتین» صدا زدند؛ آن‌ها همان دخترهایی بودند که با سعی و کوشش فراوان صورتشان را پر از ریمل و رژلب کرده بودند. البته به گمانم انواع و اقسام چیزهای دیگری هم به کار برده بودند. من مخالف سایه و ریمل نیستم. ولی ما در فضا بر روی یک سیاره بودیم و این تصور، واهی بود. این تصور مضحکی است که اصولا به وجود فضا فکر کنیم در حالی که در کنارمان دخترهایی هستند که از شدت ریمل موجود بر روی مژه‌هایشان نمی‌توانند فضا را ببینند و مطمئنا پسرهایی هم هستند که چنان غرق در فوتبالند که نیم‌نگاهی به افق نمی‌اندازند. در هر صورت بین یک آیینه‌ آرایشی و یک تلسکوپ قابل استفاده تفاوت قابل ملاحظه‌ای وجود دارد و به نظر من این همان چیزی است که به آن «تفاوت دیدگاه‌ها» می‌گویند. شاید هم می‌توانستیم از تجربه‌ «آن‌ها» حرف بزنیم اما برای تجربه‌ آن، هیچ وقت دیر نیست در حالی که خیلی از افراد در تمام عمرشان حتی یک بار هم در یک اتاق خالی از هوا ، حرکت و پرواز نکرده‌اند. این جا، این پایین همیشه چیزهای زیادی برای شکوه و شکایت وجود دارد و فقط کافیست هر کسی به قیافه‌ی خودش فکر کند.
ما متعلق به این سیاره هستیم و این امری بدیهی است و بدون شک در قسمتی از طبیعت این سیاره، از میمون‌ها و خزندگان یاد گرفته‌ایم که زاد و ولد کرده، تعدادمان را افزایش بدهیم و من هیچ اعتراضی به این موضوع ندارم و نمی‌خواهم همه چیز را زیر سؤال ببرم. منظورم فقط این است که نباید این موضوع باعث شود که نتوانیم جلوتر از دماغمان را ببینیم.
معنی لغوی تلسکوپ تقریبا این است: دیدن چیزی که از ما دور است... تلسکوپ را برای این به فضا نفرستاده‌اند که سیاره‌هایی را که باید از آن جا مشاهده شوند به ما نزدیک‌تر کند. این کمابیش به همان اندازه بی‌معنی است که بلند شدن کسی بر روی انگشتان پاهایش برای بهتر دیدن قسمت بالایی کره‌ ماه بی‌معناست. کار تلسکوپ فضایی این است که فضا را در نقطه مناسبی در خارج از اتمسفر زمین مورد بررسی قرار بدهد.
خیلی‌ها فکر می‌کنند که ستاره‌های آسمان چشم می‌زنند یا روشن و خاموش می‌شوند در حالی که به هیچ وجه چنین نیست. این فقط اثری است که تغییرات جوی و ناآرامی‌های آن در بیننده ایجاد می‌کند، درست مثل وقتی که سطح آب حرکت می‌کند و ما سنگ کف آب را تار و لرزان می‌بینیم. یا درست برعکس، از زیر آب استخر نمی‌توانیم به طور دقیق ببینیم که چه چیزی در بالا و در کنار استخر حرکت می‌کند...
بعضی از افراد چنان نزدیک‌بین‌اند که نمی‌توانند اسب را از گاو یا اسب آبی را از مار کبری تشخیص بدهند. چنین کسانی به عینک نیاز دارند.

 

دختر پرتقالی
یوستین گردر
صفحه 60
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: