سنگهای بزرگ پابرجا هستند
اكثر بازيگران، از دنياي تئاتر حركت كردهاند و به سمت عرصه تصوير آمدند. قبل از انقلاب تحصيلكرده رشته بازيگری كم داشتيم اما حالا تحصيلكردههای بسياری در عرصه بازيگری، كارگردانی و تئاتر داريم. بسياری از كسانی كه الان فعاليت میكنند و چهره شاخص اين عرصه هستند از دنيای تئاتر آمدهاند. وقتی جوانترها میگويند چگونه وارد بازيگری شويم میگويم از راه تحصيلات آكادميك و تئاتر، حتی ممكن است از راه تئاتر زمان زيادی ببرد اما بايد صبر داشت...
ممكن است چند سال طول بكشد تا به بازيگر مطرحی تبديل شويد. آنچه جوانهای ما میخواهند رسيدن به معروفيت و شهرت است... شهرت را گدايی كردن مربوط به اوايل كار است چون همه در ابتدای كار میخواهند ديده شوند و اين قابل درك است اما با كار و تجربه میتوان پيشرفت كرد.
زمانی كه خواهش قلبیام به من گفت مايل هستم روي صحنه تئاتر در سوئد بازی كنم تا زمانی كه اين اتفاق افتاد 10 سال طول كشيد با وجود اينكه در ايران دانشكده رفته بودم و كار آماتوری هم انجام داده بودم و از 9 سالگی روی صحنه تئاتر بودم ولی در آنجا 10 سال طول كشيد تا من كنار همكاران سوئدی خودم قرار بگيرم و به مدت 10 سال دركنار آنها كار كنم سپس به وطن برگردم. 10 سال زمان زيادی است و جوانهای الان چنين صبری ندارند. آنها برای كارهايی كه انجام میدهند فاقد آرمانگرايی هستند. به نظرم در راهی كه قدم میزنيد به خاطر نفس خودش قدم بگذاريد نه به خاطر بهره برداریهاي بعدی.
خودخواهي است كه بگوييم من میخواهم پزشك شوم كه بعد آدم ثروتمندی شوم و... به نظرم نفس مطالعه، دانش و كسب معرفت رنج میخواهد بايد در راه به دست آوردن موفقيت رنج كشيد چون راحت به دست نمیآيد. آدمهايی كه موفقيت را راحت بدست آوردند مثل شن ريزههای كف رودخانه میمانند كه آب با خودش میبرد اما سنگهای بزرگ هستند كه میمانند و پابرجا هستند.