سبک وزن و رها شویم
جزیره کیش، یک ورزش تفریحی دارد به نام «پاراسل». قضیه این است که هر داوطلب، مبلغی را برای استفاده از این تفریح میپردازد و کارتی دریافت میکند. گروهی از متقاضیان به نوبت، سوار قایقی میشوند و چندین متر از ساحل فاصله میگیرند. وقتی قایق به موجهای آرام رسید و به اندازه کافی دور شد، میایستد. حالا از نخستین داوطلب حاضر میشود تا نوک قایق بایستد. جایی که به آب خیلی نزدیک است و با یک تکان محکم به داخل آب پرت میشود. داوطلب یک جلیقه میپوشد و کمربند محکم و مخصوصی که یک سر آن دور پاهایش حلقه شده و سر دیگرش به چتری بزرگ ملحق است، او را هدایت میکند. با اعلام آمادگی داوطلب، قایق شروع به حرکت میکند و باد توی چتر مهار میشود. طنابی که از محور کشتی به کمربند داوطلب متصل است، کم کم میچرخد و طویل میشود؛ مسئول قایق از داوطلب میخواهد که خودش را به جریان حرکت بسپارد و پاهایش را از نقطهای که در آن قرار دارد، رها کند. با طویل شدن طناب، داوطلب برای اینکه به پرواز دربیاید، مجبور است خودش را رها کند، وگرنه به داخل آب میافتد. به محض جدا شدن پاها از سطح قایق، سرعت قایق بیشتر میشود و دلهره عجیبی در فرد شکل میگیرد. او از سطح آب فاصله میگیرد و میتواند همهچیز را با دید کلیتری ببیند. بعد از یکی–دو دقیقه احساس خوبی به فرد دست میدهد و آرامش وجودش را پر میکند. بیشترین طولی که طناب واسط بین داوطلب و قایق دارد 170 متر است و فقط کسانی میتوانند در چنین ارتفاعی پرواز کنند که وزن کمتری دارند و خود را به جریان حرکت میسپارند. آنها ارتفاعشان را باور میکنند و سعی میکنند آنچه را میبینند بپذیرند. در واقع این میشود که هر چه قدر سبکتر و رهاتر باشی، دامنه دید وسیعتری نصیبت میشود. آنها که سنگینتر هستند و یا دیرتر ارتفاع را میپذیرند و از رها شدن خود ممانعت میکنند، زاویه کمتری با سطح آّب پیدا میکنند و در نتیجه ارتفاعشان کمتر است و بخش کمتری از جزیره در محدوده دیدشان قرار میگیرد.
در مثل که مناقشه نیست! پاراسل آدم را یاد غمها، شادیها، کشمکشها، بگونگوها، دعواهای لفظی و غیرلفظی و خیلی چیزهای دیگر میاندازد. مواقعی که واقعبین هستیم و موضوع یا مسئله را بهتر میپذیریم دید بهتری برای پذیرش موضوع یا حل مسئله پیدا میکنیم. گاهی مقاومت کردن و دقت کردن در جزئیات و موضوعات، حل و فصل کلی یک ماجرا را به موضوعی بغرنج تبدیل میکند. کاش دارویی وجود داشت که آدمها میخوردند و فارغ از نظرات و پیشنهاداتشان، خودشان را در پیشامدها رها میکردند تا بهتر ببینند و درک کنند!