پیش به سوی تفاوتهای طلایی!
تصور اغلب آدمها این است که در موقعیت کاری، برای بهرهوری یکسان لازم است همه انسانها شبیه هم باشند، شبیه هم کار کنند و رفتاری مشابه داشته باشند. به عنوان مثال لباس فرم بپوشند، برای انجام امور فقط در چارچوبهای خشک و ثابتی رفتار کنند و برای دستیابی به موفقیت و نتیجه مطلوب، طوری فعالیت کنند که شاید پیش از این فرد دیگری با همان رفتارها و فعالیتها حداکثر راندمان را داشته است.
اما باید اقرار کرد تا زمانی که فردی شجاعت به خرج نداده و چارچوبی را زیر پا نگذاشته است، نتیجه تازه و بدیعی ظهور پیدا نکرده است. بنابراین میتوان گفت، در یک فعالیت اجتماعی، اقتصادی یا حتی ورزشی، فرد نبوغ خود نمایان نمیکند مگر در حالتی که متفاوت از سایر همکاران و یا همگروههایش ظاهر شود و دست به فعالیتهایی تازه و جسورانه بزند. بنابراین وقتی فردی متفاوت از دیگران دلیل میآورد، متفاوت رفتار میکند و ایدههایی خارج از چارچوبهای روزمره ارائه میکند، گذشتن از کنار این تفاوتها میتواند به معنای لطمه زدن و سوزاندن موقعیتی طلایی و خاص باشد.
تفاوتهایی که در اطرافیانمان وجود دارد، همیشه نباید شکلی از «حسن» و «تناسب» داشته باشند تا به نتیجهای خاص منجر شوند. گاهی معلولیت یک فرد، نحوه برخورد متفاوت او با دیگران و یا حتی افکار پراکنده، میتوانند در دایره همین تفاوتها قرار گیرند و با پیدا کردن راهی مناسب برای مواجه شدن با این تفاوتها میتوانیم به نتایج حیرتانگیزی دست پیدا کنیم.
اغلب آدمها از تفاوتهای خود احساس شرم و خجالت بهشان دست میدهد! اما اگر بدانیم که این تفاوتها میتوانند چه گوهری را در وجود ما رشد و پرورش دهند و زمینه بالندگی غیرقابل تصوری در زندگیمان باشند، قطعا بیش از پیش به خودمان احترام میگذاریم و سعی میکنیم با یافتن مسیری درست، این تفاوت را به نقطه شروع و مناسبی برای پرتابی بلند به آینده تبدیل کنیم. کافی است کمی در خودمان کنکاش کنیم تا این تفاوت را بیابیم. آن وقت بیشتر به پیتر دراکر حق میدهیم که میگوید: «تفاوتهای فرد منشاء سرمایهگذاریهای کلاناند.»