همبازیات را برای ازدواج میپسندی؟
گاهی دیدهایم که به بچهها وقت بازی تذکر میدهند که « با پسر بازی نکن! اون پسره تو دختر... با دختر بازی نکن! پسرها که با دخترها بازی نمیکنن...». یا گاهی بزرگترها قربان صدقه بچهها میروند و شوخیهایی با دختر و پسر در حال بازی میکنند: «این عروس منه... معلومه که دوستش داره از حالا... پسرم ببین میپسندی...»
ما گاهی اوقات از بچگی تفاوت جنسیت دختر و پسر را با همین حرفهای ساده برایشان پررنگ میکنیم. ما بهشان یاد میدهیم که همدیگر را به چشم «پسر» و «دختر» نگاه کنند. ما اصلا حواسمان نیست که باید طوری رفتار کنیم که بچهها همدیگر را به چشم یک انسان و فارغ از تفاوتهای جنسیتی نگاه کنند. ما آنها را روی مفهوم جنسیت و تفاوتها و مناسبتهایشان با همدیگر در آینده ، حساس میکنیم و بعد توقع داریم وقتی بزرگ و با مسائل متعددی مواجه شدند، نگاهی انسانی و فرا جنسیتی به هم داشته باشند.
این نکته را قبول داریم که باید از بچهها مواظبت کرد و حواسمان به بهداشت جنسی و روحی آنان باشد. مواظب باشیم که دختر و پسر خردسال، چطور باهم بازی میکنند اما جدا کردنشان از هم آنهم به خاطر جنسیت اثر چندان مطلوبی نمیگذارد.
باید از خردسالی و تربیت فرزندان به این نکته توجه داشته باشیم که روابط بین زن و مرد، محدود به روابط «عاطفی» و «جنسی» نیست. زن و مرد فارغ از این دو محور میتوانند و باید، با هم روابط انسانی داشته باشند و در نگاه اول، همدیگر را یک انسان ببیند. نه یک مرد یا زن. با ترویج این نوع نگاه و نهادینه شدن آن در ذهن است که خیلی از مسائل و مشکلات اجتماعی که الان گریبانمان را گرفته، حل میشود.
ما با پسر خردسال خود شوخی میکنیم و میگوییم که همبازیاش چه دختر خوب و خوشگلی است و دوست دارد عروسش شود؟ ما با این حرف در ناخودآگاه او از رابطه با دختر و زن چه چیزی جز رابطه عاطفی و جنسی میسازیم؟ جز اینکه بُعد جنسی و عاطفی زن را برای او پررنگ میکنیم؟ همین اتفاق برای دختر هم میافتد و همین میشود که درآینده در نگاه اول همدیگر را «زن» و «مرد» میبینند و ناخودآگاه این نکته در ذهنشان هست که او جنس مخالف است. و پررنگ بودن این نکته مسائل دیگر را هم برای فرد پررنگ میکند. اینکه حالا او به عنوان «زن» یا «مرد» چه ویژگیهای زنانه و مردانهای دارد. درحالی که اگراین تمرین از کودکی باشد که همدیگر را ورای جنسیت ببینند، نگاه جنسی تا حد زیادی در بزرگسالی کم میشود.