چغلی، صفحه گذاشتن، زیرآبزنی...
حدود صد سال پیش که خانههای قدیمی، بدون لوله کشی آب تصفیه شده بود چیزی به نام «زیرآب» در انتهای مخزن آب در خانهها تعبیه شده بود که از آن برای خالی کردن آب استفاده میشد. در حقیقت این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب نیز به این روش بود که کسی درون حوض میرفت و زیرآب را باز میکرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود، اما مصیبت هنگامی رخ می داد که مالک خانه دشمنان و رقیبانی داشت. آن گاه دشمن به قصد انتقام و ضربه کردن، زیرآب حوض خانه فرد را باز میکرد تا تمام موجودی آب تمیزی را که ذخیره داشت از بین ببرد. صاحبخانه وقتی خبر از واقعه مییافت آهی از نهاد برمیآورد و میگفت: «زیرآبم را زدهاند.»
اين روزها ديگر نه از خانههای قديمی خبری است و نه از حوضهايي كه زير آب دارند اما مفهوم و عمل زير آبزنی به قوت خود باقی مانده و شايد بتوان گفت آنچنان در برخی جاها رشد و تسری پيدا كرده که خود قديمیها هم از چنين آينده درخشانی(!) را برای زير آب زدن متصور نبودند. البته بماند كه برخیها فكر هم نمیكنند كاری كه انجام میدهند زير آبزنی است و اسمش را دلسوزی و گفتن حقيقت و... تعبير میكنند.
مثلا احتمالا كودكانی را ديديد كه چغلی(از زير مجموعه زير آبزنی) خواهر يا برادرشان را به والدين میكنند و يا دانشجويانی كه حسابی پشت سر هم كلاسی كه كار دانشگاهي خود را زودتر تحويل داده است. صفحه میگذارند( اين هم از زير مجموعههای زير آبزنی است). همه اين رفتارها میتوانند به نوعي زيرآب فرد را بزند. اما بسياری از افراد معتقدند كه پايگاه تسری عمل خطير زير آب زنی در ادارات خصوصا از نوع دولتی ظهور پيدا میكند. جايي كه متاسفانه به خاطر وجود حسادت ممكن است زير آب خيلیها زده شود. شايد شما هم شنيدهايد يا ديدهايد كه نيروی جديدی وارد محيط اداری میشود و به سر هفته نرسيده عذرش را میخواهند يا مثلا مدير جديدی میآيد ظرف يك ماه نصف نيروها میروند كارگزينی. اينها همه بخشی از توانايی برخیها در زدن زير آب همكار است. برخی اهل علم، حسادت، نبود تخصص لازم، پیشینه تربیتی و... را جزو علل زيرآب زنی میدانند اما جالب است آنهايی كه زير آب ميزنند نيز بايد افراد خاصی باشند و از اصول جامعهشناسی و روانشناسی مطلع باشند تا به موقع زير بزنند و مواظب باشند در اين مسير زيرآب خودشان خورده نشود. به خاطر همين مسئله است كه بسياری از افراد در جايگاه زيرآب خوردنند تا زير آب زدن.
اما در اين بين، نكتهای كه برخی از افراد جامعه به آن دچارند، ترس از متهم شدن به زيرآب زنی است و به خاطر همين ترس ممكن است از اعتراض و يا صحبت درباره عمل اشتباه ديگران گريزان باشند. در اين مواقع میتوان گفت افراد از آن طرف بام زير آبزنی میافتند؛ به عنوان نمونه شخصی میبيند كه همكارش صبح تا بعد از ظهر پشت ميزش میخوابد و كار نمیكند اما به خاطر ترس از اينكه متهم به زيرآب زنی شود، سكوت میكند و حتی حاضر است تمام وظايف نيمه كاره او را نيز خودش انجام دهد.
اين لبه تيغ حركت كردن گاه آنقدر سخت است كه نمیشود تشخيص داد كاری كه انجام شده واقعا زير آب زنی است يا حقيقت گويی و انتقال اهمال كاری ديگران. اما به نظر میرسد همه ما میتوانيم در وجدان خودمان ميزانی را تعريف كنيم و براساس اين معيار و ميزان رفتار آدمها را بسنجيم و البته در اين سنجشها گاه بايد خودمان را نيز بسنجيم كه آيا واقعا در جايگاهی هستيم كه در مورد ديگران اقدام به عملی كنيم و يا به قول قديمیها زير آبش را بزنيم؟