آمارگیری ممنوع!
همه ما در طول روز با هجمه اطلاعاتی بدرد نخور روبرو هستیم که معمولا فیلتری برای عدم ورود آنها به ذهنمان در نظر نمیگیریم و با روی باز از تمام آنها استقبال میکنیم. اطلاعاتی که در واقع یکسری داده بدون استفاده و به درد نخور و یا به قول امروزی ها «آمار داشتن»هایی است که جز پیش داوری غلط، هدر دادن وقت و پر کردن بیخوردی ذهن خاصیتی ندارند.
بخشی از این اطلاعات بدرد نخور مربوط میشود به افرادی که ما اصلا آنها را نمیشناسیم و تنها ممکن است در طول زندگیمان یکبار با آنها برخورد داشته باشیم مثل افرادی که در مترو، اتوبوس و... میبینیم. معمولا در این اماکن افراد ممکن است با دوستان خود یا با تلفن همراه خود در حال انتقال اطلاعات و صحبت در مورد زندگیشان باشد. خیلی از این صحبتها و بهتر بگوییم هیچ کدام از این حرفها شاید به من و شما مربوط نشود اما بدلیل همان حس کنجکاوی کاذب در بیشتر موارد تمام وجودمان میشود به آنها گوش کنیم.
اینکه این اطلاعات قرار است کی و کجا بدرد ما بخورد مسئلهای است که احتمالا و یا قطعا در آن لحظه اصلا به آن توجه نمیکنیم بلکه بیشتر کسب و جمع آوری این اطلاعات در مغزمان برایمان اهمیت دارد. این رفتار ممکن است در طول روز چندین بار تکرار شود و شما شب وقتی در آرامش هستید چیزهایی را از زندگی و حریم خصوصی افراد به یاد میآورید که فقط بار اضافی را به ذهن شما تحمیل میکنند. اطلاعاتی که احتمالا حتی یکبار هم دوباره از آنها عبور نخواهید کرد و یا در نهایت تنها در یک جمع دوستانه به عنوان یک تجربه(!) در مورد آن سخن خواهید گفت.
اما بخش دیگری از این اطلاعات مربوط میشود به آدمهایی که ما در محیط کار و دانشگاه و یا همسایگی با آنها در ارتباط هستیم. در مورد این افراد هم ما گاهی در پی کشف اطلاعات دست اول و خصوصی از زندگی شخصی آنها هستیم. شاید در برخی موارد این کنجکاوی و کسب اطلاعات به دلیل ارتباطات کاری ما با آنها اجتناب ناپذیر باشد اما وقتی که این کشف و شهود اطلاعات پا در حریم خصوصی میگذارد میتواند رفتار و یا حتی نگرش ما را نسبت به افراد دور برمان دچار تغییرات اساسی کند.
مثلا در نظر بگیرید که شما با کنجکاوی و گوش سپردن به حرفهای این و آن و ... کشف کردید که همکارتان در زندگی خصوصیاش آدم بسیار عصبی است این مسئله وقتی در ارتباط کاری شما تاثیر گذار نیست و شما تا قبل از دانستن این ویژگی شخصیتی مشکلی را در محیط کاری با آن فرد نداشتهاید، دانستن و ندانستن آن برای شما فرقی نخواهد داشت جز این که این موضوع رفتار شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد و ممکن است به ظن و گمان بد و پیش داوری بی مورد تبدیل شود.
شاید دانستن و کشف اطلاعات بدرد نخور از حریم خصوصی افراد در نگاه اول آنقدر مخرب نباشد اما اگر کمی موشکافانه نگاه کنیم این اطلاعات تاثیرات بدی را روی خود ما خواهد گذاشت. مثلا اینکه ممکن است شما در موقعیتی، ناخودگاه این آمارها را به دیگران منتقل کنید و بدین وسیله باب پشت سر دیگران حرف زدن، آبروریزی، خاله زنک بازی، غیبت و هزار رفتار مخرب دیگر را باز خواهید کرد.
از سوی دیگر وقتی این اطلاعات بی سر و ته و بیارزش را وارد مغزمان میکنیم آنوقت جای خالی کمی برای اطلاعات مفید و باارزش باقی خواهیم گذاشت. در عوض در جهت تعمیق همان آمارهای بدرد نخور دائما رفتاری پیگرانه را در پیش خواهیم گرفت که جز اینکه ما را آدمی فرا کنجکاو در نزد دیگران معرفی می کند بخش زیادی از زندگی و وقت ما را نیز به هدر خواهد داد.
تمرین کنیم که با ندانستن اطلاعات شخصی در مورد دیگران و نداشتن کنجکاوی بیمورد درباره حریم خصوصی هم میتوان زندگی کرد و با ذهنی مثبت و به دور از هر پیش داوری با دیگران ارتباط برقرار کرد و راه ورود حرفهای خاله زنگی به ذهنمان ممنوع میشود. آنوقت است که میتوان با آسودگی خاطر اطلاعات مفید را در ذهنمان مرتب و مورد استفاده قرار دهیم.