استفاده از اصطلاحات قهوهخانهای در مکالمات روزانه
از قدیم گفتهاند«هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد» اما اگر این روزها به مکالمات روزمره خود دقیق شوید و آنها را روی کاغذ بیاورید، متوجه میشوید خیلی از کلماتی که ما به کار میبریم در جای نادرستی استفاده میشوند. در بیشتر مواقع هم برخی از این واژهها را جز خودمان و دوستان هم سن و سال دور و برمان برای بقیه بیمفهوم است. کسی چیزی از حرفهای ما سر درنمیاورد و یا لا اقل بخشی از کلام ما را نمیفهمد و باید معنی کلام خود را شرح دهیم.
واژهها و ترکیباتی مثل «اسکُل، بَبو، تابلو، ترکوندن، خفن، دمشو ببین، آمارگرفتن، خز و خیل، زاقارت، سه سوت، سریش، سوتی، ضد حال، شاخ شدن، فک زدن، میخ شدن، گیر دادن و...» در ادبیات کلامی بسیاری از ما جا خوش کرده است و برخی مواقع به دلیل استفاده بیش از حد به عنوان یک واژه مصطلح در گفت و گوهای دوستانه و گاه رسمی و حتی در زبان نوشتاری نیز کاربرد دارد.
نکته جالب اینکه بسیاری از ما حتی ریشه این واژهها را نمیدانیم و از سر نادانی و بی اطلاعی از معنی واژه و یا از بین رفتن قُبح آن به واسطه كثرت استفاده در بین آدمهای جامعه و یا شیرین کردن کلام، از آن استفاده میکنیم. البته بماند که در این میان صدا و سیما نیز در بسیاری موارد برای آب و تاب دادن و خوش پسند کردن برنامهها برای قشر جوان از زبان معیار فاصله میگیرد و از این واژه و ترکیبات استفاده می ند و خود دلیلی میشود برای ورود بیشتر این واژهها به زبان شفاهی ما.
اما اگر در ادبیات فارسی واکاوی کنید، متوجه میشوید بسیاری از واژههایی که ما امروز در زبان شفاهی از آنها استفاده میکنیم در گذشته با نام «مُحمله» بین مردم رواج داشته است. مُحمله بطور کلی به تركیبات یا كلماتی گفته میشود كه معنی و ریشه درست و قابل فهمی نداشتند اما به طور قراردادی، مستمع معنی آن را درك كرده و با شنونده ارتباط برقرار میكرد؛ واژههایی مثل «پیز و پیخ و میوار» در تركیبات «میز- پیز»، « میخ – پیخ» و «دیوار- میوار» تا «هَشتَپلَكو»، « ژولی پولی» و ...!
همچنین بسیاری از اصطلاحات (بعضا شیرینترین آنها) که باز هم در حال حاضر در میان مردم ما رواج دارد برخاسته از اصطلاحات رایج در بازیهای قهوهخانهای، قماربازیها، محلات بدنام و مجالس لهو و لعب بوده كه به محاورات جامعه راه یافته و دیگر كسی ریشه و خاستگاه آنها را به یاد ندارد. به عنوان مثال کلمه «دو دَرِه باز» که این روزها همانند نقل بر سر زبان خیلی از جوانان است، در گذشته از اصطلاحات زنان بدنام بوده و گاها به مردان خاصی اطلاق میشده است.
حال این که چه میشود این واژهها ریشه میدوانند در کلام ما و گاه عاملی میشوند برای تفاخر و نشان دادن میزان تسلط ما به واژهای به روز(!) شاید خیلی جای بحث نداشته باشد. اما اگر کمی به تعجب و نگاه های عجیب و غریب دیگران در وقت نشناسی ما در بكاربری برخی اصطلاحات عوامانه ( كه در برخی موارد كمی بیادبانه هم هستند) دقت کنید می توان تمرین کرد که تا من و شمای نوعی که به عنوان محصل و دانشجو و کارمند و هزاران پست و سمت دیگر در جامعه زندگی می کنیم یاد بگیریم اگر معنای واژه ای را نمی دانیم صِرفِ شیرین بودن نباید جواز استفاده آن را در هر جا و مكانی برای خودمان صادر کنیم.