وقتی جذابیت زندگی مجردی رنگ ببازد...

وقتی جذابیت زندگی مجردی رنگ ببازد...

برخی زنان در صحبت‌های پنهانی به همدیگر توصیه می‌کنند که وابسته و پابند یک نفر نباشند.
نویسنده: عطا آتشزاد
تاریخ انتشار:
118 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
9 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

لجام گسیختگی در روابط بین زن و مرد  یکی از پیامدهای ناگزیر خروج از یک جامعه سنتی و ورود به جامعه متمدن است. در این گذار، مرد و زن دچار نوعی بحران هویت می‌شوند و در یافتن جایگاه خود در جامعه و خانواده دچار سردرگمی و اضطراب می‌شوند. گرچه ممکن است در نگاه اول خودشان خیلی متوجه این بحران نباشند اما در طول زمان و در برخورد با فراز و نشیب‌های زندگی با این بحران مواجه می‌شوند.
مرد و زن جامعه سنتی به طور کامل از جایگاه خود مطلع است، می‌داند که از بدو تولد تا زمان کهن‌سالی چه نوع زندگی‌ای انتظار او را می‌کشد و والدین خود را نمونه روشنی از آینده خود جامعه می‌داند. مرد و زن مدرن نیز در جوامع پیشرفته از سبک زندگی خود مطلع هستند. هر دوی این قشر  از میزان آزادی عملکرد خود و تاثیری که عرف و قوانین جامعه بر زندگی آنان می‌گذارد آگاه هستند و برنامه زندگی خود را بر پایه همین آگاهی تنظیم می‌کنند. اما در این بین زن و مرد گرفتار در جامعه گذر از سنتی به مدرن دچار تشویش و سردرگمی هستند. این سردرگمی ناشی از عدم اشراف درست به موقعیت خود و این عدم اشراف هم ناشی از تغییرات مدام در عرف و نوع زندگی است.
البته این بحران هویت در چنین جامعه‌ای بحثی تازه نیست اما به دلیل اهمیت موضوع و تاثیرات مخربی که می‌تواند این جابجایی داشته باشد، باید هشدارهای لازم به مردم داده شود. به ویژه نظریه پردازان و جامعه شناسان باید با روشن کردن فضا و دادن اطلاعات به موقع و لازم، به سلامت رد شدن مردم از این گذار کمک کنند.
بحث چگونگی رابطه بین دختر و پسر در  دهه اخیر ایران با چالشی جدی مواجه شده است و این مشکل هم به مشکلات دیگری چون چگونگی حضور زن در اجتماع و نوع تربیت فرزندان برای عصر جدید و ... اضافه شده است. متولدان دهه 50 به قبل و نیز اغلب متولدان دهه 50 ازدواج را امری بدیهی، گریزناپذیر و از ملزومات زندگی می‌دانستند. و اصولا به مخیله هیچ‌کدام هم نمی‌رسید که می‌توانند روابط طولانی مدتی را خارج از چارچوب خانواده با جنس مخالف داشته باشند. از اساس نیز سر باز زدن از تشکیل خانواده دور از ذهن و قبیح بود. برای همین اغلب دختران به سادگی و در سن کم ازدواج می‌کردند. زنان مطلقه و شوهر از دست داده نیز می‌دانستند که ازدواج‌های دیگری در پی خواهند داشت و نگرانی چندانی از این باب نداشتند.
اما در جامعه کنونی وضع فرق کرده است. مردان و زنان کم کم دریافتند که می‌توانند بدون تشکیل خانواده نیز نیازهای روحی و جسمی خود را برطرف سازند و این دریافت اضافه شد با اوضاع نا بسامان اقتصادی و جذابیت‌های زندگی مجردی. این اتفاق تا جایی پیش رفته است که حالا مردان به سادگی دختری را که پس از آشنایی با آنها میل خود را به ازدواج آشکار کنند، سرزنش می‌کنند و رفتار او را عقب افتاده جلوه می‌دهند. مردان با ادعای روشنفکری خیلی راحت در محافل و جمع‌ها، القاب ناشایستی را به دختری که میل به ازدواج دارد، می‌دهند و عنوان می‌کنند که رابطه خود را به این دلیل با دختر مذکور قطع کردند چون وابسته شده بود و رابطه پایدار می‌خواست. نکته جالب توجه این است که اغلب دختران هم این مسئله را پذیرفتند و کم کم به این باور رسیده‌اند که درخواست برای روشن شدن ادامه رابطه امری ناپسند است و آنها نباید زود و زیاد وابسته شوند. به عبارتی زنان باز مقهور جامعه مردانه شدند و طوری رفتار می‌کنند که مردان می‌پسندند.
نتیجه چنین باروهایی چه خواهد بود؟ آنهم وقتی که قلب زن به طور ذاتی جلب محبت می‌شود و دلبستگی عاطفی برای او امری اجتناب ناپذیر است؟ هیچ! برخی زنان در صحبت‌های پنهانی به همدیگر توصیه می‌کنند که وابسته و پابند یک نفر نباشند. همزمان گزینه‌های مختلفی را داشته باشند تا درصورت رفتن یکی، دیگری جایگزین او شود. این کار به دو علت انجام می‌شود؛ اول اینکه بدون محبت دیدن و محبت ورزیدن زندگی تلخ خواهد شد و آدمی نیازمند محبت است و نمی‌تواند در طولانی مدت تنها بماند، دوم اینکه تحمل درد فراق برای زن بسیار سخت‌تر از مرد است و از همین رو زنان برای ترک یک مرد نیاز به وجود مرد دیگری دارند تا این درد کمتر شود و یا تسکین یابد. برخی زنان به جای بازیافتن و شناخت دقیق از خود( نیازها، عواطف و محدودیت‌های جسمانی برای جوان ماندن و فرزندپروری) و مقابله با این موج شبیه روشنفکری راه حل دیگری یافته‌اند و می‌خواهند مانند مردان همزمان با افراد متفاوتی باشند.
در این بین باز آسیب اصلی در ابتدا متوجه زنان است و در دراز مدت متوجه مردان خواهد شد. وقتی که جذابیت‌های زندگی رها و بدون مسئولیت رنگ باخت و آنچه بر جای ماند دلهای سرگردانی است که در کنار هیچ دلی به آرامش نخواهید رسید.
 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: