پاسخ‌های هیجانی به اتفاق‌های کوچک

پاسخ‌های هیجانی به اتفاق‌های کوچک

به جای کلنجار رفتن با اطرافیان شیوه پاسخ دهی خودمان را با شرایط و موقعیت‌ها تغییر دهیم.
نویسنده: مریم یارقلی
تاریخ انتشار:
29 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

تصور کنید یک روز دیر به اداره می‌رسیدید و از شانس بدتان رئیس زودتر از شما رسیده و کار واجب هم داشته است. زمانی شما به اداره می‌رسیدید که انرژی های منفی همکارانتان از در و دیوار  بالا می‌رود و کم مانده است زیر بار نگاههای جست و جوگرشان پا به فرار بگذارید یا نه آماده‌اید حمله کنید و جواب دندان شکنی به همه بدهید.

همه ما در جامعه شهری و در میان تعاملات پیچیده اجتماعی قرار داریم. تعاملاتی که همیشه فضا را برای تولد و رشد این موقعیت‌های ناراحت کننده و آزار دهنده باز گذاشته است. اتفاقاتی که کوچک‌اند و ساده؛ اما ما در بیشتر مواقع از آنها غول می‌سازیم و دائم برایشان وقت و انرژی می‌گذاریم و نسبت به آنها کنکاش می‌کنیم‎‏؛ اینکه چرا فلان همکارم این را گفت و یا آن یکی فلان رفتار را از خود نشان داد، چرا دوستم به خاطر رفتارش معذرت نخواست و هزاران چرای دیگر ...

اما همین موقعیت‌های به ظاهر کوچک و بی‌اهمیت می‌تواند ساعت‌ها فکر شما را مشغول کند و تمرکز و توان کاری شمار را بگیرد.حال تصور کنید این حس تمام روز همراه شما باشد، این موقعیت‌ها در طول روز ما را آرزده و آسیب پذیر می‌کند و تلاش ما برای خارج شدن از این آزردگی کاملا طبیعی به نظر می‌رسد. شک نکنید در این شرایط، بدون اینکه قصدی در کار باشد، احتمال اینکه عصبانی بشوید و اوقات تلخی کنید یا دنبال راهی برای پاسخی دندان شکن به دور و اطرافیان باشید دور از انتظار نیست. اما اگر در طول روز بخواهیم به تمام این چراهای سطحی در ذهن خودمان پاسخ دهیم یا وقت و انرژی صرف کنیم تا با روش‌های مختلف اطرافیان و دوستان و همکارانمان را توجیه کنیم تا به قول خودمان سوء‌تفاهم‌ها برطرف شود و قضایا روشن؛ دیگر وقتی برای مسائل مهم زندگی باقی نمی‌ماند.
 
هیچ کدام از ما آدم‌ها نمی‌توانیم ادعا کنیم که می‌توانیم کاری کنیم که دیگران همیشه آنگونه که ما می‌خواهیم با ما رفتار کنند یا هرگز ناراحتمان نکنند یا اینکه هرگز خودمان را در موقعیت آزاردهنده قرار نمی‌دهیم. پس اگر بخواهیم برای هر موقعیت و برخورد اجتماعی، آدم‌ها و شرایط همیشه همانگونه‌ای باشند که خودمان دوست داریم و انتظارش را می‌کشیم تصوری محال و خلاف واقع است و در هیچ مدینه فاضله‌ای هم یافت نمی‌شود.

ما هیچ وقت نمی توانیم تمام جامعه و آدم‌ها را همراه و هم‌سوی خودمان کنیم همانطور که خود ما هیچ وقت آنطور که دیگران می‌خواهند نیستیم. پس بهتر است به جای کلنجار رفتن با اطرافیان شیوه پاسخ دهی خودمان را با شرایط و موقعیت‌ها تغییر دهیم.
کنکاش دائمی برخوردها و تنش‌های سطحی  که روزانه با آنها در اتوبوس، مترو، اداره، دانشگاه و جمع دوستان و... مواجه هستیم تنها چیزی که برای ما می‌گذارد یک ذهن بدبین و شرطی است و یک فکر ناآرام. در صورتی که خیلی از موقعیت‌ها، هر چند هم آزار دهنده، با سکوت و صبر و نوشیدن یک لیوان چای به ثانیه‌ای از ذهن ما عبور می‌کنند. اما اگر دائم جراحی و کنکاش شوند بی‌آنکه خودمان بخواهیم همیشه یک جایگاه خوب و دائمی در خیال ما برای خودشان دارند و بخش زیادی از فکر و ذکرمان، می‌شود پاسخ‌دهی هیجانی به همین موقعیت‌های کوچک و سطحی؛ نه دیگر صبر و سکوت ما را آرام می‌کند و نه پاسخ‌های تند و هیجانی. و تنها سوالی که هیچ وقت پاسخ روشن و درستی برای آن نداریم برنامه‌ریزی برای هدف‌های طولانی مدت و به مدیریت مشکلات و مسائل جدی بزرگ زندگی ماست.

 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: