اگر خودت بودی، چه می‌کردی؟

اگر خودت بودی، چه می‌کردی؟

به جای سرزنش بهتر است اصلاح را از خودمان شروع کنیم.  
نویسنده: مریم یارقلی
تاریخ انتشار:
29 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

چند روز پیش روز سلام به سینما بود طرحی که برای یک روز تماشای فیلم را در سینماها رایگان کرد. مسئولان حوزه فرهنگ با هدف آشتی مردم با سینما و پایان دادن صحنه‌های تلخ صندلی‌های خالی این طرح را اجرایی کردند و به این مسئله نیاندیشیدند که ماحصل این طرح جالب و جذاب تعطیلی چند سینما به خاطر ازدحام بیش از حد و استمداد از نیروی انتظامی برای متفرق کردن مردم و شکسته شدن شیشه‌های یکی دو سینما و تلمبار شدن کوهی از زباله و آشغال در سالن‌های سینما خواهد شد.
از سوی دیگر در همین روزها شاهد توزیع سبدکالا میان مردم هستیم و بسیاری از فروشگاهها با ازدحام شدید جمعیت روبرو هستند و این ازدحام منجر به برخوردهای زننده فیزیکی و ... شده است. درباره مثبت و منفی بودن نحوه توزیع سبد کالا در میان مردم به این شکل، مجال گفت و گو نیست اما نکته قابل تامل این است که بارها و بارها از رسانه‌های مختلف اعلام شده که همه افرادی که سبد کالا به آنها تعلق گرفته است تا پایان سال می‌توانند نسبت به دریافت آن اقدام کنند، اما چرا مردم (که ما هم جزئی از آنها هستیم) انقدر عجله می‌کنند؟
این نوع رفتارها را بسیاری از ما در موقعیت‌های مختلف شاهدیم؛ در صف‌های نذری ماه محرم و یا هنگام به زیارت و موقعیت‌های بسیار دیگر. خیلی از ما وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیریم در نهایت همه چیز را به بی‌فرهنگی مردم ربط می‌دهیم. اما همه ما ممکن است به ناچار درگیر چنین موقعیت‌هایی بشویم. مثلا  در هیاهوی شلوغی مترو گیر بیفتیم یا در سرمای زمستان در میان جمع انبوهی از مسافران در راه مانده منتظر وسیله نقلیه باشیم و در این موقعیت‌ها ناخودگاه این حس نیز در ما بوجود می‌آید که اگر مترو آمد یا تاکسی پیدا شد تلاش وافری داشته باشیم تا زودتر سوار شویم و... در این بین ما نیز جز همان آدم هایی هستیم که هل می‌دهند و حرص می‌زنند.
اما نکته قابل تامل این است که ما هیچ‌گاه خودمان را مقصر نمی‌دانیم. به عنوان مثال اگر در همین موقعیت دشوار و پیچیده با تلاش‌های مضاعف ‌سوار مترو و تاکسی شدیم یا در روز سلام به سینما به سینما رفتیم؛ بعد از پایان این موقعیت‌ها باز غر می‌زنیم و بد و بیراه می‌گوییم به آدم‌هایی که هل می‌دهند و حقوق دیگران را رعایت نمی‌کنند. اما هیچ گاه لحظه‌ای به این نمی‌اندیشیم که ما خودمان هم در آن موقعیت بوده‌ایم و ممکن است حقوق دیگران را هم ضایع کرده باشیم .
البته باید قبول کنیم این موقعیت‌ها گاه آنقدر اجتناب ناپذیر است که نمی‌توان برای آن توجیه آورد و یا خودمان را  ملزم کنیم در میان انبوهی از رفتارهای اشتباه، مثبت و درست رفتار کنیم. مثلا در همان موقعیت نبود وسیله نقلیه در سرما و برف اگر بخواهید حقوق همه افراد دور و برتان را رعایت کنید قطعا هرگز به منزل نخواهید رسید و از سرما یخ خواهید زد!
بنابراین با توجه به پیچیده بودن این موقعیت و نبود یک رویه رفتاری مشخص نمی‌توان به درستی گفت که اگر با چنین شرایطی روبرو شدیم دقیقا باید چکار کنیم، همرنگ جماعت شویم یا از همان دور موقعیت و آدم ها را مورد انتقاد قرار دهیم؟ در بوق و کرنا کردن این مساله هم که باید کار فرهنگی شود و باید مردم را آگاه کنیم شاید در کلام قشنگ باشد اما پر واضح است که زمان بر است و دور از دسترس

اما هر کدام از ما می‌توانیم یک دستور العمل یا برنامه مشخص را به عنوان مسکن فوری برای خودمان در نظر بگیریم؛ مثلا تا جایی که می‌شود در چنین موقعیت‌هایی حضور پیدا نکنیم یا حضورمان را به زمان هایی موکول کنیم که ترافیک افراد کمتر است یا اگر واقعا دلمان به حال فرهنگ می‌سوزد از پول توی جیبمان هزینه کنیم و  یک روز را به تماشای فیلم برویم. شاید اگر  خود ما این نوع رفتار را در پیش بگیریم و به دوستان و آشنایانمان نیز توصیه کنیم که چنین رفتاری داشته باشند به مرور زمان بسیاری از این رفتارها در میان افراد جامعه اصلاح شود یا امیدوار بود که اصلاح شود.

 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: