رودربایستیها، دوستی را کمرنگ میکند
یک همکار دارم خیلی رک است. حرفش را صریح و بیپرده میزند، بی ادبی نمی کند، توهین نمیکند اما حرفش را میزند اگر بتواند کاری را انجام دهد قبول میکند و در غیر اینصورت مودبانه میگوید «نمیتوانم». بعضیها خیلی از این رفتار خوششان نمیآید.
خیلی ما عادت به چنین رفتاری نداریم. به خاطر همین مثلا به مهمانی دعوت میشویم و از تعارفات بیش از حد صاحبخانه و رودربایستی، آنقدر غذا میخوریم که تا سه روز نمیتوانیم به چیزی لب بزنیم، یا در یک شرایط نامناسب یکی از دوستانمان به ما زنگ میزند و قرار می گذارد که به منزل ما بیاید و ما فقط بخاطر اینکه به دوستمان نگویم نه یا رک به او بگویم که امروز شرایط پذیرش میهمان را نداریم خودمان را به زحمت می اندازیم.
در همه این موقعیتها میدانیم باید حرف مان را رک و صریح بزنیم اما یا حرف را میخوریم یا آنقدر حاشیه میرویم و مقدمه چینی میکنیم که اصل مطب گم میشود یا ناچار می شویم برخی شرایطی که اصلا از آن راضی نیستیم قبول کنیم. در طول روز بسیاری از مناسبات شخصی و خانوادگی و اجتماعی ما را همین رودربایستیهای بیمورد و نداشتن جرات «نه» گفتن شکل میدهند که بسیاری از اینها موقعیتهای بسیار سادهای هستند که میتوان بدون رودربایستی و با یک «نه» ساده آن موقعیت را حل کرد. اما بسیاری از ما فکر میکنیم اگر بگوییم «نه» یا با رک گویی حرفمان را بزنیم بیادبی و بیاحترامی محسوب میشود.
در صورتیکه رک گویی و جرات گفتن «نه» اگر همراه با رعایت ادب باشد صراحت لهجه و جسارت در بیان حقیقت است، نه جسارت در بیاحترامی به دیگران. وقتی کسی مستقیم حرفش را میزند یعنی صراحت بیانی دارد که هم به نفع خودش است و هم دیگران و دنبال این نیست که مایه رنجش دیگران شود و یا به به اجبار شرایطی را قبول کنند که اصلا باب میلش نیست. البته در نقطه مقابل برخیها هستند که دائما میگویند من آدم رکی هستم و حرفم را رک میزنم و به بهانه رک گویی هر آنچه را که به ذهنشان میرسد، میگویند که وجود چنین افرادی معمولا در اطراف ما آنقدر زیاد است که تریجیح میدهیم بخاطر متهم نشدن به رفتاری شبیه این آدمها سکوت کرده و «نه» نگوییم.
البته خیلیها معتقدند ما ایرانیها بخاطر روحیات تعارفپذیری و روابط اجتماعی گرممان و اینکه دلمان نمیخواهیم آدمها و به ویژه دوستانمان را برنجانیم معمولا در برابر چنین موقعیتهایی سر تسلیم فرود میآوریم. اما این رفتار دوگانه که در دلمان چیز دیگری باشد و بر زبانمان چیز دیگری، نمیتوانند باعث ایجاد تعاملات موثری شود و به حتم پس از مدتی ترجیح میدهید به جای نه گفتن در شرایط نامناسب روابط را کم رنگ کنید یا رد شرایطی کلا دور رابطهتان خط بکشید.
کمی فکر کنیم؛ کدام بهتر است؟ کم شدن روابط یا داشتن قدرت «نه» گفتن.