به ایستگاه نزدیک می‌شوید؛ وقت پیاده شدن است!

به ایستگاه نزدیک می‌شوید؛ وقت پیاده شدن است!

پیری، یک هشدار است؛ دارد تمام چیزهایی که به‌مان داده را یکی یکی پس می‌گیرد.
نویسنده:
تاریخ انتشار:
34 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

WARNING یعنی هشدار! این دستگاه‌های هشداردهنده را دیده‌ای که توی کارخانه‌ها نصب می‌کنند تا وقت آتش‌سوزی و پیچیدن دود، خودکار آژیر بکشد و همه را خبر کند؟ پیری یک ALARM بلند یا یک WARNING جدی است. خوبی‌اش هم این است که این «هشدار»، هم برای خود او که پیر شده هشدار است؛ هم برای کسانی که او را می‌بینند و باهاش دمخورند.

ــ پیری چه‌جور هشداری است؟

1. هشدار به اینکه دیگر آخرهایش است. دارد تمام می‌شود! عن‌قریب دیگر وقت رفتن است. نشانه‌ رفتن هم اینکه شروع کرده‌اند امانت‌هایی را که داده‌اند، یکی‌یکی پس می‌گیرند: قامتِ «الف»مان که شاعرها به سرو و شمشاد تشبیه‌ش می‌کردند، کم‌کم «میم» و بعدتر «دال» می‌شود؛ گوش‌هامان که تیز بود، کم‌کم سنگین و سمعکی می‌شود؛ پوستِ مثل گلبرگِ گلمان، چروکیده و کدر می‌شود؛ دیگر چشم کتاب و روزنامه خواندن نداریم؛ معده و دندان همه چیز خوردن نداریم؛ زلف مشکینی که «هزار دل به یکی تار مو» ببندد یا ابرویی چنان که «محرابِ» عده‌ای بشود و نماز عده‌ای دیگر را بشکند، نداریم؛ دیگر...

 

2. هشدار به اینکه پشت سرت را نگاه کن. اگر از ضایع کردن عمر گذشته‌ات عبرت بگیری، قطعا باقیمانده‌اش را دیگر ضایع نمی‌کنی. ضمن اینکه به گذشته نگاه کردن، یادت می‌آورد که برای جبران بعضی کارها، هنوز دیر نشده. گاهی، هنوز برای خیلی عذرخواهی‌ها و توبه‌ها و پر کردن چاله‌هایی که کنده‌ایم، وقت هست. البته همیشه نگاه کردن به گذشته برای عبرت گرفتن نیست؛ خیلی وقتها برای شکر کردن است. سالها از خدا عمر گرفته‌ای، چه خطاهایی که می‌توانستی بکنی ولی به توفیقی که خدا به‌ت داده نکرده‌ای، اینها همه شکر ندارد؟

 

3. هشدار به اینکه حواست به پیش رو باشد. قدر اوقاتِ از این به بعدت را ندانی، همین هم از کفت رفته. این را بیشتر برای آن آدم‌هایی می‌گوییم که در نهایت افسردگی، خیال می‌کنند دیگر کار از کار گذشته و عمرشان بی‌فایده گذشته.  فرقی نمی‌کند چهل‌ساله باشی و در نهایت افسردگی خیال کنی عمرت بی‌فایده گذشته، یا هفتاد ساله. مهم این است که تو که از مفت گذشتن دیروزهایت ناراحت و ناامید هستی، نگذاری امروزت هم بی ‌مایه و فایده به دیروزهات اضافه شود و حجم ناراحتی‌ات را بیشتر کند.

 

4. هشدار به اینکه دل به چیزهایی ببند که «بماند». پیرمرد‌، ‌پیرزن‌های دوروبرمان، روز و روزگاری جوان‌های خوش‌پوش و دلبری بوده‌اند برای خودشان. عاشقی‌ها و آرزوهایی داشته‌اند و شعارها داده‌اند و سرمایه‌گذاری‌ها کرده‌اند. اما حالا، همان معشوق‌های شهرآشوب حتی نگاه کسی را هم جلب نمی‌کنند؛ و معلوم نیست رویشان بشود بگویند که چه آرزوها داشته‌اند و برای رسیدن به چه چیزها جان کنده‌اند. اگر دوباره جوان شوند، چه بسا چیزهایی را آرزو کنند و سرمایه‌شان را بندِ چیزهایی کنند که این‌قدر زود تاریخ انقضاش سر نرسد و تمام نشود. این بیتِ مولوی خیلی قشنگ است: گر تنِ سیمین‌تنان کردت شکار/ بعدِ پیری بین: تنی چون پنبه‌زار.

 

5. هشدار به اینکه حواست را جمع کن؛ توانا کس دیگر است! و کارها و سالها دستِ خودش است.

 

امام علی علیه‌السلام: موی سپید پیک مرگ است.
الامام علی علیه‌السلام: المشیب رسول الموت
غررالحکم 1202
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: