معده هم ساعت کاری دارد
بدن هم برنامه میخواهد. باید بداند که کی قرار است بخورد و کی نه؟ نباید زیاد گشنهاش گذاشت یا غافلگیرش کرد. غذا سر موقعاش شفاست و بیموقعاش، جفاست. جفای به بدن. جفای به غذا و ... .
برنامه غذاییات را خودت بهتر میدانی: آدمهای مختلف مزاجهای مختلفی دارند یا حداقل خودشان را به ساعت یا مقدار غذای خاصی عادت دادهاند. هر کسی خودش را بهتر میشناسد. میداند چقدر بخورد، کفایتش را میکند. یا کی بخورد، برایش بهتر است. پس خودت باش و فقط برنامه داشته باش.
اشتها داشتی، بخور: میگویند تا شارژ موبایلتان کاملا تمام نشده آن را شارژ مجدد نکنید، چون باتریاش خراب میشود. گویا این مسئله در مورد معده هم صادق است. به قولی دیگر سری را که درد نمیکند، دستمال نمیبندند. پس تا گشنهات نشده، غذا نخور.
تا سیر نشدی، بکش کنار: قدیمها(شاید الآن هم) به شاگرد قنادها آنقدر عسل میخوراندند تا از شیرینی و شکلات زده شوند و دیگر هوس ناخونک زدن به شیرینیجات را نداشته باشند. اگر از غذایی خیلی سیر شوی، ممکن است تا ابد از آن سیر شوی.
کی گفته شام نخوری: شبها قرار است به تخت خواب بروید و بخوابید. نه اینکه داخل قبر دراز بکشید و بمیرید. پس شام بخورید که تا صبح به حیات فانی خود ادامه داده و صبح سر حال باشید.
حالا کی گفته شام را مفصل بخوری: نمیدانم تخت خواب با غذای زیاد کی و کجا با هم اینقدر رفیق شدهاند که ساعتها همدیگر را در آغوش میگیرند و ولکن ماجرا هم نیستند. حالا فکر کن شام را مفصل خورده باشی. خواب همانا و بیداری لنگ ظهری همانا.
شام را در یکسوم اول شب بخور: شب از غروب آفتاب شروع میشود تا سحر. بهتر است شام را همان یکسوم اول شب بخوری. مثلا ساعت 7 تا 9.
چهار فصل و چهار رنگ و چهار طبع: حتما حکمتی دارد که در تابستان، شربت یخ و نوشابه تگری و هندوانه قاچکرده خنک میچسبد و در زمستان هم سوپ داغ و چایی لبسوز و عدسی بخارکرده.