آخر و عاقبت کسانی که به مردم وام میدهند
«قرض» هم بخشی از زندگی است مثل خیلی چیزهای دیگر. آدمها هر وقت کمیتشان لنگ باشد از همدیگر قرض میکنند. به هر حال همیشه که آدم اوضاعش روبهراه نیست؛ گاهی هم کم میآورد و باید از این ور و آن ور جور کند. «قرض» را مثل تابلو ورود ممنوع یا کوچه بنبست است یا گردش به چپ ممنوع نباید دید!
یکی میگفت جان که نیست آقا به این راحتیها بشود داد؛ پول است! بد نمیگفت؛ خوب که فکر میکنیم میبینیم شاید به همین دلیل بعضیها خیال میکنند وقت پول قرض دادن قرار است کار خیلی بزرگ یا سختی بکنند! اما اگر جماعت اهل مایه بدانند با قرضی که به ملت شریف میدهند، چه نصیبها که میبرند، خیلی آسودهتر از اینها دست توی جیب یا گاوصندوق مبارک میکنند و گره از کار مردم باز میکنند.
ــ قرضبدهها چطوری به بهشت میروند؟
1. قرضبدهها به خدا قرض میدهند! عین اتفاقی که میافتد، این است: کسی که مشکلی دارد، پیش شما میآید و شما مبلغی را که نیاز دارد میشمارید و ــ بدون هیچ شرط و شروط باطلی ــ دستتان را دراز میکنید که به او بدهید؛ دقیقاً در این لحظه، به جای دست طرف که باید دراز شود و پول یا چک را از شما بگیرد، دست خدا دراز میشود و پول را میگیرد و زیر بار قرض شما میرود. این عین اتفاقی است که میافتد. و خدا ــ چنانکه خودش گفته ــ وامی را که به او دادهاید، دو برابر پس میدهد. اینطوریهاست که قرضبدهها به خدا وام میدهند و عوضش، به بهشت میروند.
2. خدا کنتور قرضبدهها را صفر میکند. پای غصههای مردم که وسط میآید، خدا خودش دست توی جیب میکند و حساب میکند. اگر مردم را غصهدار کنی یا برعکس، غصههاشان را کم کنی و ببینی که لبخند میزنند، طرفحسابت خداست که کملطفی یا لطفت را هیچ وقت فراموش نمیکند و به کاملترین شکل، جبران میکند. قرضبدهای که قدم جلو بگذارد و به مالباخته دستازهمهجاکوتاهی که غصه دارد میکشدش، وام بدهد و در پس گرفتنش هم مراعاتش را بکند، خدا برایش «ویندوز» جدیدی نصب میکند و بیخیال همهی آن «دیتا»های منفیای میشود که در این بین از وجودش پاک میشود.
3. قرضبدهها حواسشان هست که ممکن است آنها هم روزی وام بخواهند. چه کسی خبر دارد؟ پای صحبت پیرترها اگر بنشینید، تا دلتان بخواهد حکایتهای مستند برایتان تعریف میکنند از فلان ثروتمندی که رفیق گرمابه و گلستانشان بود و بدجوری ورشکست شد یا بهمان تریلیاردری که یکشبه همه چیزش را از دست داد و حالا به سختی زندگی میکند. در این بالا و پایینهای دنیا، مهم این است که قرضبدهها وقتهایی که دور روزگار به مرادشان نیست، تنها نمیمانند و حتماً کسانی برایشان چک خواهند کشید.
4. قرضبدهها بیشتر از صدقهبدهها ثواب میکنند. وام جز به دست کسی که به آن محتاج است، نمیرسد اما صدقه معلوم نیست؛ شاید به دست غیرمحتاجش هم برسد. این جمله را ننوشتیم که از فردا همان پول خردهایی را هم که برای صدقه کنار میگذاشتید، دیگر کنار نگذارید. این را نوشتیم که بدانید وامی که به کسی میدهید، با اینکه همهاش بهتان برمیگردد، اثرش و ثوابش بیشتر از بخششی است که میکنید.
5. قرضندهها بوی بهشت به دماغشان نمیرسد؛ چه رسد به خود بهشت!