بهترین کادویی که تا حالا گرفتی چی بوده؟
هیچ هدیهای، نمیتواند بهتر از یک حرفِ بهدردبخور باشد؛ یا یک تذکر به موقع که تا حالا هیچ کس نداده؛ یا یک پندِ درست و حسابی که به هیچ وجه بوی زُهم شعار از آن بلند نباشد.
دنیا را بگردید! چه کادویی میتوانید پیدا کنید که هیچ وقت از مُد نیفتد و همیشه خدا تازه و نوبر باشد؟ مگر ما همیشه نمیخواهیم کادویی بدهیم که برای گیرنده جلوه کند و تا مدتها ما را به یاد داشته باشد؟
البته ما میدانیم که شما حرفمان را زیاد جدی نگرفتید. خوب هم میدانیم که چرا. ما و شما، همیشه با پند و حکمت و نصیحت مشکل داشتهایم. چرا؟ چون موعظهگران و حکیمان و ناصحانمان، هیچ وقت توجه نکردهاند که کادوهایشان را به جا و به وقت و به اندازه تقدیم ما کنند. کیلوکیلو نصیحتمان کردهاند، در حالی که واحد اندازهگیری این جور چیزها حبّه و مثقال است! دانمارکیها میگویند: «هدیه را باید تقدیم کرد نه پرتاب!» پرتابِ بیوقفه موعظه و اندرز، عین پرتابِ بلور اصل گرانقیمتی است که تا زمین برسد، هم خودش میشکند هم کله آدم بختبرگشتهای را که بنا بوده گیرندهی آن بلور شیشه باشد!
5روز همین حالا یکی از این کادوها را با افتخار تقدیمتان میکند تا ببینید حرفی که مال صدها سال قبل است، چطور هنوز تازه است و هیچ گرد و غباری حتی روی روبان صورتی دورش ننشسته.... قابل شما را هم دارد! چون خیلی حرف حسابی است!
حسن را گفتن: «ای ابوسعید! فلانی، غیبتِ تو گفت.»
وی طبقی رطب بهرش فرستاد و گفت: «شنیدم که حسناتت را به من هدیه کردهای؛ خواستم تلافی کنم!»