چند راه حل برای حس نکردن تنهایی
برای بسیاری از ما پیش آمده است که در لحظاتی از زندگی احساس تنهایی میکنیم و هی با خودمان میگوییم: چقدر من تنها هستم یا گاهی خودمان را مثلا به آن راه میزنیم که از پذیرش تنها بودن فرار کنیم. در این جور مواقع چند راه حل ساده پیشنهاد میشود اولین کار این است که بپذیرید تنها هستید. بله پذیرش سختی است اما باید بپذیرید تا راه حل را هم پیدا کنید.
بعد از برداشتن قدم اول دنبال این باشید که چرا احساس تنهایی میکنید؟ هر کاری و فعالیتی که تا قبل از احساس تنهایی شما را سر شوق میآورده امتحان کنید. شاید اینبار با تجربههای جالبتر روبرو شوید و تواناییهای خود را بهتر در تعامل با انسان ها کشف کنید.
در این مرحله میتوانید از نوشتن و حرف زدن بهره بگیرید. خوب است اگر آواز بخوانید آنهم با صدای بلند. به تماشای یك فیلم كمدی و یا برنامه شاد تلویزیونی بپردازید و بخندید. چند بار طول استخر را شنا كنید. نظریه خلق کنید. لطیفههای بیمزه ای برای دوستان خود تعریف كنید و بدانید كه باز هم شما را دوست خواھند داشت. بطور کلی سعی نکنید احساسات دورنتان را سرکوب کنید و دائما به خود بگویید: من تنهایم و دیگر هیچ راهی ندارم!
اگر احساس تنهاییتان به خاطر از دست دادن عزیزی است حتما اندوهتان را بروز دهید و تمام خاطرات شاد با هم بودن را در ذهن خود مرور کنید تا ذهن شما کمی آرام شود و بهتر بتوانید شرایط فعلی خود را بررسی کنید. یک درد و دل حسابی با یک دوست صمیمی و فهیم هم خوب است.
اما نکته آخر یادتان نرود؛ در مواقعی که واقعا احساس تنهایی میکنید ذهن و روح شما هم به سمت تنهایی و سکوت تمایل دارد چون شما اینطور میخواهید اما اینبار خلاف جهت حرکت کنید و در جمعهای شادی آور مثل جمع دوستان، کلاسهای ورزشی و فعالیتهای داوطلبانه شرکت کنید. در این مواقع گاه ذهن انسان به آرامی تغییر را قبول میکند و شما از دنیای تنهایی که احساسش میکنید خداحافظی خواهید کرد.