چند نکته در باب تربیت فرزند
تو مسئولی بچه دستهگلت را، كه خدا بهت امانت داده، تربیت كنی و درست هم تربیت كنی. اصلا سرنوشت تو و بچهات به هم گره خورده. هر چی كه بشود بالاخره دستپخت خودت است. رابطه پدر و مادر و فرزندی قطعشدنی نیست. خوب باشد یا بد، فرزند توست. بخواهی دستپختت امیدواركننده باشد و بعد از صد و بیست سال، بعد از مرگت، یاد تو را زنده نگه دارد. مجبوری این نکتهها را برای تربیتش رعایت كنی:
1- تنبیه با چاشنی قهر: به هرحال بچه است دیگر، خطا میكند. برای هر خطای كوچك كه نباید حلقآویز شود. قهر! تا وقتی این سلاح هست دیگر چه احتیاجی به بقیه چیزها؟ اگر کار بدی کرد مدتی کوتاه با او حرف نزن و بهش اعتنا نکن. ولی طولانیش اصلا جواب نمیدهد. وگرنه بچه عادت میكند به قهر كردنت؛ آن وقت دیگر برایش فرقی نمیكند. اصلا این میشود سرگرمیاش؛ اینكه كاری كند تا با او قهر كنی.
2- متناسب با زمان تربیتش کن: اگر با بچهات رفتاری كنی شبیه به رفتاری كه پدر پدربزرگت با پدربزرگت میكرده، ذرهای جواب نمیدهد. دوره و زمانه را در نظر بگیر. به اقتضائات روزگار اهمیت بده.
3- بعضی جاها زور: توقع نداری كه بچه صلاح خودش را بداند؟ بچه است. باید بعضی جاها سمبه پُرزورتری به كار ببری. مثلا ایرادی ندارد فرزندت را وادار کنی دانش بیاموزد. البته تا جایی که در توانش باشد.
4- با بچهات بچگی کن: توقع نداری كه یك پدر و مادر جدی كه همیشهی خدا دارند روزنامه و کتاب میخوانند و حرفهای مهم میزنند، جذابیت چندانی برای طفل معصوم داشته باشد؟ بچه دلش میخواهد بغلش كنی و باهاش بازی كنی. نگران نباش، اتوی لباست خراب نمیشود.