پیشنهاد هفت سین پنج روز برای مخاطبان
هفت سین برای شب عید میچینند. بیایید ما هم در این یک تکه کوچک از دنیای مجازی، هفت سینی فراهم کنیم. من خودم شخصا با این سینها صفا میکنم. نظر شما چیست؟
1- سکوت. چه خوب است در لحظه تحویل سال، سکوت کنیم و به صدای رد شدن جویبار زمان گوش بسپاریم. به قول خواجه شمس الدین عزیزم:
بر لب جوی نشین و گذر عمر بیین
این حکایت ز جهان گذران ما را بس
سکوت کنیم و صدای نازنین درگذشتگانمان را به یاد بیاوریم که روزگاری و شاید پای سفره هفت سین پارسال کنارمان بودند و اکنون دستشان از دنیا کوتاه است و چشمشان به ماست.
سکوت کنیم و به صدای روییدن و شکفتن گوش فرادهیم و زمزمه بیداری را به خاطر بسپاریم که یک روز این زمزمه به کارمان خواهد آمد .
2- سکون: آری؛ سکون؛ در این جنگل آلیاژ و بتون آرمه، بر ساحل رودخانه سرد و سخت بزرگراهها، لحظهای ریتم شتابان زندگی را کند کنیم و پا روی ترمز بگذاریم و خودمان را بپاییم. عید را فقط دو هفته تعطیلی ندانیم و نگذاریم عاطل و باطل به تخمه شکستنی پای برنامههای نوروزی تلویزیون بگذرد بلکه این بیکاری، فرصت کاری بزرگتر یعنی تامل و درنگ بر خود را به ما ببخشد.
3- سرور: از این که یک سال دیگر گذشت، غصه نخوریم، مسرور باشیم به موهبتی که به ما ارزانی شده است و میتوانیم همچنان در کارگاه آفرینش به کار عشق ورزی سهیم باشیم. مسرور شویم از دیدن دوباره خویشاوندان عزیزمان. مسرور از دور هم بودن و گل گفتن و گل شنیدن. سرور برتر را بجوییم که در بن مایه همه اشیاء جاریست: سرور والای نیایش و عروج.
4- سرود: و سرود بخوانیم نه با لب و دهان بلکه با پلک هایی که حریصانه و با ولع، به هم میخورند و همه چیز را به دقت و با حیرت تماشا میکنند. سرود بخوانیم با چشمهایی که شاکرند، شاکی نیستند با دستهایی که یک سال نان حلال بر سر سفره آوردند و اکنون رو به آسمانهای خدا برای سلامتی و بهروزی همه هموطنان و همزبانان ایرانی و تاجیک و هزاره و افغان دعا میکنند.
5- سپاس: به همسرمان نگاه کنیم نگاهی مثل همان اولین نگاه که دل ما را ربود و با لبخندی که باران بهار زیباترش کرده است به او بگوییم: سپاس نه به خاطر همه محبتهایت به خاطر همین که هستی. دست پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ را ببوسیم و بگوییم: سپاس به خاطر سایه سبزتان. روی گل بچههایمان را ببوسیم و بگوییم: سپاس به خاطر این که با ما زندگی میکنید و از آن جهان نادیدنی، حس خوب خدا را با خود به زیر سقف کلبه فقیرانه پدر و مادرتان آورده اید. یاد بچههای یتیم هم باشیم.
6- سپور: به زمان سلام کنیم که بهترین سپور است به شرط این که آشغالهایمان را بیرون در بگذاریم. زمان همه چیز را از یادمان می برد همه ناراحتیها، کینهها و نگرانیها را میشود که به دست زمان بسپاریم و خود را با تمام وجود در این آب گوارای هراسناک در حال سیلان، شناور کنیم. بگذاریم رفتن و گذشتن و حرکت و نو شدن را تمام سلولهای ذهنمان حس کند. این نیستی، آبستن هستی جدید است. مقدمش را گرامی بداریم. به یاد زحمتکش ترین قشر جامعه یعنی سپورهای شریف شهرداری هم باشیم.
7- سلام: به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد/ به جویبار که در من جاری بود/ به ابرها که فکرهای طویلم بودند...
8- شهید: این شین از همه سینها مهمتر است. جای شهیدانمان را خالی کنیم. بیشترشان تینیجر بودند و در سنی که می بایست بازی کنند، جانبازی کردند و از این جانبازی، مقصودی نداشتند جز پیوستن به پدر آزادگان، حضرت حسین – علیه السلام-. یادمان باشد که آنها نمردهاند، زنده اند و جایشان خالی نیست. جای ما خالی است در آن بزمی که صدای قهقهه مستانش، خواب از سر عاشقان جامانده می پراند گاه و ناگاه...